مقایسه
بهنظرم بدترین و مخربترین چیزی که آدم میتونه دچارش بشه، مقایسه خودش با آدمهای دیگهاس! من تقریبا یک سال بدون اینکه خودم متوجهش بشم درگیر بودم و خب خودم رو فراموش کرده بودم و میشه گفت شخصیت خودم رو نادیده گرفته بودم. آدما رو میدیدم و هی ذهنم درگیر این بود که چرا فلانی میتونه فلان حرکت رو بزنه و فلان کار رو انجام بده و من نمیتونم؟
چرا من آدم شادی نیستم؟ چرا از کاری که آدمهای دیگه لذت میبرن، حس خاصی بهم نمیده؟ و کلی سوال دیگه که هر سری از خودم میپرسیدم و حتی باعث میشد که من دیدم به اون طرف هم عوض بشه و حسادت هم اضافه میشد به این جریان!
عمیقتر که فکر میکردم، متوجه میشدم که اگه من همون کارها رو هم انجام بدم؛ اصلا هیچ لذتی نمیبرم ازش و خب اون کارا مال من نیست! شاید کاراییم که من انجام میدم و وقتم رو در طول روز باهاشون میگذرونم برای آدمها عجیب باشه!
با هرکسی وقت نمیگذرونم، اغلب تفریحات آدما برای من نیست، آدم خانوادهدوستی هستم تا رفیق دوست! سرم با کتاب و درس گرمه و کلی موارد این شکلی!
شخصیت من همینه، نمیتونم باهاش بجنگم!
درکل مقایسه چیز خوبی نیست، مخصوصا اگه تو این باتلاف بیوفتی زمان میبره که به خودت بیای